به گزارش مجله خبری نگار، آخرین گزارش مرکز مطالعات و تحقیقات دریای خزر که در خرداد امسال تهیه شده، تداوم روند کاهش سطح آب دریای خزر را که از سال ۱۳۷۵ شروع شده تأیید میکند.
شاهد یک ناهماهنگی درباره رودخانههای شمال دریا بهخصوص ولگا هستیم، زیرا میزان بارشها در آنها افزایش داشته، اما میزان آبدهی به دریا کاهشی است. مدیریت آب، تبخیر زیاد و تغییر اقلیم از مؤلفههایی است که میتواند بر روی میزان آبدهی رود ولگا مؤثر باشد.
در حالی که میزان بارشها در سمت شمال دریا افزایش داشته، اما ورودی آب به دریا کاهشی است و لذا چرایی این امر نیاز به بررسیهای بیشتر کارشناسی دارد.
دکتر نیما فرید مجتهدی با اشاره به نوسانات دریای کاسپین در دههها و سدههای گذشته، اظهار کرد: این دریا همیشه با پیش روی و پس روی مواجه بوده و بعد از پس روی حدود دو متر در دهه ۵۰ با پیش روی آب در دهه ۷۰ مواجه شدیم که خسارتهایی را به سکونتگاههای ساحلی و سازههای بندری وارد کرد.
وی با بیان اینکه دریای کاسپین طی چند سال اخیر در فاز پس روی بوده و مشابه دهه ۵۰ تا دو متر عقب نشینی داشته است، افزود: این میزان پس روی را تجربه کردهایم، اما با شرایط گرمایش جهانی و تغییر اقلیم مواجه هستیم که بر حوضه آبریز دریای کاسپین اثرات زیادی را گذاشته است.
این اقلیم شناس با اشاره به خشکسالیهای ناشی از گرمایش در حوضه آسیای میانه و روسیه، تصریح کرد: گاهی اختلاف دمای ناشی از گرمایش، ۶ درجه نسبت به نرمال بالاتر بوده که نشان دهنده خشکسالی مزمن در این حوزه است.
فرید مجتهدی به برخی گزارهها درباره نقش روسیه در پس روی آب دریای خزر از طریق سدسازیهای بی رویه در مسیر ولگا اشاره و اضافه کرد: اگر دریای خزر پس روی کند، بیشترین تاثیر را بر سواحل روسیه میگذارد، زیرا سواحل روسیه با عمق چند متری مواجه است و هرگونه پس روی آب، صدمات جبران ناپذیری را به روسیه و دیگر کشورها از جمله قزاقستان وارد میکند.
وی گزارشهای مراکز تحقیقاتی حوزه دریای خزر را مبنی بر رد نقش روسیه بر کاهش تراز آب دریای خزر دانست و خاطرنشان کرد: عمق دریای خزر به سمت سواحل ایران بیشتر بوده و به ۱۰۰۰ متر هم میرسد و لذا هرگونه کاهش تراز، به ضرر کشورهای شمالی خزر خواهد بود.
این دکترای آب و هواشناسی، با بیان اینکه اثرات گرمایش جهانی و تغییر اقلیم در دریاهای آزاد با دریاهای بسته مانند خزر بسیار متفاوت است، ادامه داد: گرمایش جهانی موجب ذوب یخهای قطبی شده و افزایش تراز آب دریاها و اقیانوسها را به دنبال دارد و مناطق ساحلی را تحت تاثیر قرار میدهد، اما در حوزههای بسته مانند دریاچه خزر، شاهد پس رویهای ناشی از تبخیر خواهیم بود، زیرا دریای خزر وابسته به یخهای قطبی نیست.
وی در ادامه یکی از مهمترین اثرات پس روی آب دریای خزر را بر تالاب انزلی و تالاب میانکاله دانست و متذکر شد: تالاب انزلی علاوه بر پسماند و فاضلاب و رسوب، با خطر خشک شدن مواجه است، زیرا تالاب انزلی از نظر هیدرولوژیکی به دریای خزر ارتباط دارد و به دلیل ارتفاع بالاتر از دریا، شاهد مکش آب تالاب هستیم.
فرید مجتهدی همه تالابهای حاشیه دریای خزر را در معرض خشکی دانست و تاکید کرد: پس روی آب دریا به حدود ۳۰۰ متر در طول ۶۰۰ کیلومتری سواحل خزر در شمال ایران رسیده و اگر به ۵۰۰ یا ۶۰۰ متر برسد، با یک منطقه بیابانی مواجه خواهیم شد که مملو از ماسه و نمک است؛ در حال حاضر با فرسایش بادی در سواحل دریای خزر مواجه هستیم، اما رطوبت بالا و وجود گونههای بومی، موجب تعدیل اثرات این پس روی شده است.
وی بیابانی شدن مناطق جنوبی دریای خزر را موجب شکل گیری طوفانهای گرد و خاک دانست که سکونتگاههای کرانه جنوبی دریا را متاثر میکند و ادامه داد: باید با کاشت گونههای بومی سازگار با خاک شور، زمینه تثبیت خاک سواحل را فراهم و از فرسایش بادی جلوگیری کنیم، زیرا بادهای منطقه ما شمالی بوده و جابجایی ماسه و نمک با باد، این منطقه را به کانون جدید گرد و خاک تبدیل خواهد کرد.
این اقلیم شناس همچنین خواستار پایش مستمر نهادهای علمی و تحقیقاتی از وضعیت آب دریای خزر شد و اضافه کرد: گرمایش زمستانه ناشی از تغییر اقلیم، سامانههای بارشی را از فاز جامد به فاز مایع تبدیل کرده، لذا شاهد کاهش بارش برف در حوضه آبریز دریای خزر هستیم. اگرچه در اطراف این دریا با پهنههای بیابانی مواجه هستیم، اما در گذشته با بارش برف و باران مواجه بودیم. اکنون بارش برف در حوضه خزر کاهش یافته و بارش باران نیز کاهش داشته است.
وی با اشاره به اهمیت بارش برف در رژیم هیدرولوژیکی حوضههای آبریز خزر، تاکید کرد: کاهش بارش برف و باران، آبدهی رودهای ورودی به دریای خزر را کاهش میدهد و آبخوانهای این حوزه را تامین نمیکند؛ افزایش دما نیز موجب افزایش تبخیر شده است که همه اینها در میزان پس روی آب موثر هستند.