به گزارش مجله خبری نگار به نقل از نوروساینس نیوز، پژوهشگران با استفاده از هوش مصنوعی، تفاوتهای سلولی قابل توجهی را در مغز زنان و مردان، به ویژه در ماده سفید مغز، کشف کردهاند. این یافتهها نشان میدهد که هوش مصنوعی میتواند با دقت بالایی الگوهای مغزی مرتبط با جنسیت را که برای چشم انسان قابل مشاهده نیستند، شناسایی کند.
این مطالعه نشان میدهد که درک این تفاوتها میتواند ابزارهای تشخیصی و درمانی را برای اختلالات مغزی بهبود بخشد. این تحقیق بر نیاز به تنوع در مطالعات مغزی برای دستیابی به بینش جامع در مورد بیماریهای عصبی تأکید میکند.
یافتههای کلیدی این تحقیق از این قرار است:
دقت هوش مصنوعی: مدلهای هوش مصنوعی با دقت ۹۲ تا ۹۸ درصد جنسیت بیولوژیکی را در اسکنهای امآرآی شناسایی کردند.
تمرکز بر ماده سفید: تفاوتها در ماده سفید مغز یافت شد که برای ارتباط بین مناطق مختلف مغز حیاتی است.
بهبود تشخیص: درک تفاوتهای مغزی بر اساس جنسیت میتواند منجر به بهبود تشخیص و درمان اختلالاتی مانند اماس (مالتیپل اسکلروزیس) و اوتیسم شود.
برنامههای رایانهای هوش مصنوعی (AI) که نتایج اسکن امآرآی را پردازش میکنند، طبق این مطالعه جدید، نشان میدهند که مغز زنان و مردان از نظر سازماندهی سلولی تفاوتهایی دارند. این تفاوتها در ماده سفید مغز، بافتی که عمدتاً در درونیترین لایه مغز انسان قرار دارد و به برقراری ارتباط بین مناطق مختلف مغز کمک میکند، مشاهده شده است.
بنابراین، درک دقیق تأثیر جنسیت بیولوژیکی بر مغز به عنوان راهی برای بهبود ابزارهای تشخیصی و درمانی دیده میشود.
این مطالعه جدید که به رهبری محققان مرکز بهداشت NYU Langone انجام شد، از یک تکنیک هوش مصنوعی به نام یادگیری ماشین برای تجزیه و تحلیل هزاران اسکن امآرآی مغز از ۴۷۱ مرد و ۵۶۰ زن استفاده کرد.
نتایج نشان داد که برنامههای رایانهای میتوانند با دقت بالایی بین مغزهای بیولوژیکی مرد و زن تمایز قائل شوند. این برنامهها با شناسایی الگوهایی در ساختار و پیچیدگی که برای چشم انسان قابل مشاهده نیستند، این تمایز را انجام میدهند.
دکتر ایوان لویی، متخصص رادیولوژی مغز و اعصاب و نویسنده ارشد این مطالعه گفت: «یافتههای ما تصویری روشنتر از چگونگی ساختار مغز زنده انسان ارائه میدهد که ممکن است در نهایت دیدگاه جدیدی در مورد چگونگی شکلگیری بسیاری از اختلالات روانی و عصبی و همچنین علت بروز علائم متفاوت آنها در مردان و زنان به ما بدهد.»
بایاناگاری، یکی از محققین دخیل در این پروژه میگوید: «اگر همانطور که به طور تاریخی رایج بوده، از مردان به عنوان مدل استانداردی برای اختلالات مختلف استفاده شود، محققان ممکن است از بینشهای حیاتی غافل شوند.»
به گفته نویسندگان، تیم تحقیقاتی در مرحله بعد قصد دارد تا به بررسی چگونگی تغییر ساختار مغز مرتبط با جنسیت در طول زمان بپردازد تا درک بهتری از عوامل محیطی، هورمونی و اجتماعی که میتوانند در این تغییرات نقش داشته باشند، به دست آورد.