به گزارش مجله خبری نگار،تاریخ جایگزین یا تاریخ بدیل یک ژانر داستانی است که در آن یک رویداد یا دوره تاریخی یا به طور متفاوتی اتفاق افتاده یا اصلاً اتفاق میافتد و به طور قابل توجهی نحوه روایت خط زمانی کره زمین تغییر میکند. این ژانر با فانتزی متفاوت است، زیرا معمولاً تاریخ جایگزین ماهیت ماوراء الطبیعی یا جادویی ندارد، اگرچه گاهی اوقات جنبههای علمی تخیلی پیدا میکند. با این وجود، حتی این جنبههای علمی تخیلی نیز عجیب و غریب و خنده دار نیستند. در این میان سریالهایی نیز هستند که در ژانر تاریخ جایگزین ساخته میشوند. این سریال ها، تاریخ شناخته شده دنیا را گرفته و یک سوال کانونی «چه میشد اگر؟» را به آن اضافه میکنند. این شما و این بهترین سریالهای خارجی که در آنها مسیر تاریخ تغییر داده میشود.
۱۰- Crossbones (۲۰۱۴)
۹- ۱۹۸۳ (۲۰۱۸)
۸- Hunters (۲۰۲۰–۲۰۲۳)
۷- The Last Empress (۲۰۱۸–۲۰۱۹)
۶- The Plot Against America (۲۰۲۰)
۵- SS-GB (۲۰۱۷)
۴- Our Flag Means Death (۲۰۲۲–۲۰۲۳)
۳- The Man in the High Castle (۲۰۱۵–۲۰۱۹)
۲- For All Mankind (۲۰۱۹–)
۱- Shōgun (۲۰۲۴–)

Crossbones سریالی است که در نهایت نقدهای متفاوتی دریافت کرد، اما همچنان طرفداران قابل توجهی دارد. این سریال با مضمون دزدان دریایی درباره یکی از مخوفترین دزدان دریایی دوران طلایی دزدی دریایی، ادوارد تچ، است که با نام ریش سیاه نیز شناخته میشود، و کنترل هفت دریا را بر عهده دارد. در زندگی واقعی، ریش سیاه پس از اینکه امپراتوری بریتانیا عملیات تعقیب و گریز وسیعی را علیهش انجام داد، در جزیرهای در ساحل کارولینای شمالی او را دستگیر کرده و در سن نسبتاً پایین کشته شد.
سریال استخوان ضربدری بررسی میکند که اگر ریش سیاه به تبعید میرفت، از شکار توسط بریتانیا جان سالم به در میبرد و دههها بعد به عنوان یک مرد سالخورده در تلاش برای انتقام باز میگشت، چه اتفاقی میافتد. ریش سیاه با بازی جان مالکوویچ، نه تنها به عنوان یک دزد دریایی ترسناک ظاهر میشود، بلکه به عنوان یک رهبر سیاسی نیز وارد عمل میشود که او را قدرتمندتر از همیشه به تصویر میکشد. اگرچه نقدها متفاوت بود، طرفداران فیلمهای دزدان دریایی باید حتماً این سریال را ببینند، زیرا پیچشی جدید در یک داستان کلاسیک است، حتی با وجود نقصهای ذاتی که دارد.

سریال ۱۹۸۳ ساخت نتفلیکس از قضا در سال ۲۰۰۳ روایت میشود، ۲۰ سال پس از اینکه حملات تروریستی مرگبار اروپا را ویران کرده بود. با تشدید تنشهای جنگ سرد در آن زمان، این بدان معنا بود که ابرقدرتهای جهان حس میکردند توجیهاتی منطقی برای دشمنی کردن با یکدیگر دارند، و بنابراین پرده آهنین هرگز برداشته نمیشود، دیوار برلین که آلمان را تقسیم میکرد هرگز سقوط نکرده و جنگ سرد مدتها پیش از زمانی که در دنیای واقعی وجود داشت، ادامه مییابد. در لهستان، یک دانشجو و یک محقق، رازهایی را در مورد بلوک شرق کشف میکنند که برای بازنویسی فضای ژئوپلیتیک کنونی کافی بوده و الهام بخش شروع یک انقلاب میشود.
به عنوان اولین سریال اصلی لهستانی نتفلیکس، این سریال با بازخوردهای متفاوت و مثبتی روبهرو شد، اما متأسفانه در بین مخاطبان بینالمللی محبوبیت چندانی نثا۵ت، که انصافاً مایه شرمساری است، زیرا تصاویر واقعاً جالبی را در مورد این که اوضاع و احوال جهان چطور میتوانست باشد ارائه میکند. طرفداران تریلرهای جاسوسی دوران جنگ سرد قطعاً این سریال را دوست خواهند داشت، حتی اگر فقط برای هشت قسمت به طول انجامد.

داستان سریال شکارچیان در دهه ۱۹۷۰ در آمریکا اتفاق میافتد، جایی که گروهی از شکارچیان نازیها شروع به تحقیق در مورد گروه گمشدهای از مقامات نازی میکنند که از جنگ جهانی دوم جان سالم به در برده و به دنبال فروپاشی رژیم رایش سوم خود را پنهان کردهاند. آنها مخفیانه قصد دارند از خاکستر آلمان نازی بلند شده و رایش چهارم را تشکیل دهند و این شکارچیان نازی تنها کسانی هستند که میتوانند عملیات فوق سری انها را قبل از شروع متوقف کنند.
پیچش تاریخی دیگر این است که همسر دیکتاتور ظالم آدولف هیتلر، اوا براون (لنا اولین)، در واقع از جنگ جان سالم به در برده و درگیر این توطئه بزرگ شده است. این سریال با فهرستی از بازیگران ستاره از جمله آل پاچینو، لوگان لرمن و جاش رادنور ساخته شده است، در حالی که این شکارچیان نازی برای جلوگیری از ظهور رایش چهارم در ایالات متحده هر کاری میکنند. سریال شکارچیان تنها دو فصل داشت، اما صادقانه بگویم که این دو فصل کافی بود. در واقع شبکه سازنده اش آن را لغو نکرد، بلکه شکارچیان به این خاطر به پایان رسید که وقتش رسیده بود و در بهترین زمان ممکن به این سریال کوتاه عمر پایان داده شد. به طور کلی، این سریال فوق العاده نیست، اما تماشای آن جالب و بسیار سرگرم کننده است.

داستان سریال کرهای آخرین ملکه در دنیایی اتفاق میافتد که امپراتوری کره هرگز منحل نشد و هنوز هم حتی در دوران مدرن حاکم است، به این معنی که جمهوری کره آنطور که میدانیم هرگز به وجود نیامده است. در ابتدا قرار بود فقط ۴۸ قسمت باشد، اما چهار قسمت دیگر نیز به دلیل محبوبیت آن در بین مخاطبان داخلی به اپیزودها اضافه شد. با این حال، همه چیز در این سریال به مسیر اسب و گاری میرود، بنابراین وقتی اسرار خانواده امپراتوری فاش میشود، سلطنت آنها شروع به فروپاشی میکند.
همه اینها زمانی اتفاق میافتد که یک بازیگر زن آینده دار عاشق امپراتور میشود و در نهایت درگیر یک معمای قتل و بازیهای سیاسی افراد حاضر در طبقه حاکم میگردد. درام سیاسی و امور خانوادگی هیجانانگیز این سریال برای طرفداران بریجرتون جذاب خواهد بود، زیرا در نسخهای تغییر یافته از دوره زمانی کنونی، مخاطبان را به نقاط مختلف جهان میبرد. The Last Empress متاسفانه توجه بین المللی را که شایسته آن بود دریافت نکرد، که مایه تاسف است، زیرا این سریال نقدهای بسیار خوبی را به دست آورده بود.

The Plot Against America یک مینی سریال است که بر اساس رمانی به همین نام نوشته فیلیپ راث ساخته شده. در این نسخه جایگزین از ایالات متحده، خلبان آمریکایی و قهرمان جنگ، چارلز لیندبرگ (بن کول) که به خاطر دیدگاههای نژادپرستانه و یهودستیزانه اش و همچنین هواداری از نازیها شناخته شده بود، به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده انتخاب میشود و به تدریج شروع به سوق دادن آمریکا به سمت یک کشور فاشیستی شبیه به دولت رایش سوم میکند.
سریال توطئه علیه آمریکا با تحسین منتقدان مواجه شده و بسیاری از منتقدان آن را به خاطر داستان هشداردهنده اش در مورد قدرت کنترل نشده در دستان شخصیتهای نادرست تحسین کردند، داستانی که نشان میدهد چگونه آلمان در قرن بیستم به چنگال رایش سوم افتاد و چگونه همان اتفاق میتواند به راحتی در جاهای دیگر اتفاق بیفتد اگر مراقبت نباشیم. انحرافاتی نسبت به رمان اصلی در نسخه سریالی وجود داشت، اما این سریال در واقع با استقبال خوبی روبهرو شد. در حالی که رمان تصویری امیدوار کنندهتر داشت، نسخه سریالی تاریکتر بود و همه چیز را ماست مالی نمیکرد. توطئه علیه آمریکا سریالی است که همه باید آن را تماشا کنند، زیرا نه تنها سرگرم کننده و خلاقانه است بلکه پیام مهمی هم دارد.

داستان سریال انگلیسی SS-GB در بحبوحه جنگ جهانی دوم اتفاق میافتد. با این حال، در این نسخه تاریخ جایگزینی از سال ۱۹۴۱، آلمان در نبرد هوایی علیه بریتانیا پیروز شده، متعاقباً به بریتانیا حمله کرده و تغییرات قابل توجهی را در جامعه تحت اشغال خود اعمال کرده است. به دلیل این اشغال، وینستون چرچیل اعدام میشود، پادشاه جورج ششم ربوده شده و مرده فرض میشود، و ملکه الیزابت دوم مجبور به فرار از کشور میگردد. این سریال بر اساس رمانی از لن دیتون است که خودش نیز سریال را ساخته است، بنابراین بینندگان میتوانند مطمئن باشند که اقتباسی وفادار به منبع اصلی خواهد بود.
بیشتر داستان سریال SS-GB در مورد کارآگاهی است که توسط مقامات آلمانی برای تحقیق در مورد مقاومت بریتانیا استخدام شده است، اما او متوجه میشود که معشوقش مدتی است با مقاومت سروکار دارد، موضوعی که باعث میشود وی در موضع خود در این مورد تجدید نظر کند. این سریال قطعاً بیشتر از یک سریال اکشن، یک تریلر سیاسی و یک سریال معمایی است، و این نکته مثبتی است، زیرا همه چیز خیلی خوب پیش میرود. این سریال کمی یادآور یک فیلم نوآر بوده و سریالق پرتنش، با روایتی دقیق و اقناع کننده است.

پرچم ما یعنی مرگ یک سریال با فضای دزدان دریایی دیگر در مورد ریش سیاه است که این بار نقشش را تایکا وایتیتی بازی میکند. همچنین در این سریال یک دزد دریایی مشهور واقعی دیگر نیز وجود دارد: استید بونت (ریس داربی)، که به دلیل رفتار دوستانه اش و بدلیل اینکه در کارش بسیار بد بود، به «دزد دریایی جنتلمن» نیز معروف است. در زندگی واقعی، بونت در واقع با ریش سیاه سفر میکرد. با این حال، از آنجا که این دو شخصیتهای کاملاً متفاوتی داشتند، ریش سیاه از بونت متنفر بود و او را از خدمه خود اخراج کرد، زیرا فکر میکرد که او مردی بی عرضه است و مناسب دزدی دریایی نیست، که البته کاملاً قضاوت درستی بود.
با این حال، در سریال Our Flag Means Death، ریش سیاه به هیچ وجه از بونت متنفر نیست، و این دو رابطه عجیبی را تشکیل میدهند که در نتیجه یک سریال کمدی رمانتیک با پیچ و تابهای عجیب و غریب به وجود میآید. در حالی که البته، در زندگی واقعی، بعید است که این دو احساسات مهربانانهای نسبت به یکدیگر داشته باشند، فکر کردن به چنین رابطهای جذاب است، و آنچه در سریال میبینیم نشان میدهد که ایده بسیار بامزهای بوده است. پرچم ما یعنی مرگ قطعاً یکی از منحصربهفردترین سریالهای با موضوع دزدان دریایی است، سریالی که با وجود نقدهای بسیار مثبت منتقدان و تماشاگران، خیلی زود لغو شد.

دنیای سریال The Man in the High Castle واقعاً دلهرهآور است، زیرا در یک نسخه جایگزین از دهه ۱۹۶۰ اتفاق میافتد که در آن نیروهای محور در جنگ جهانی دوم پیروز شدهاند و با سیاست مشت آهنین بر بقایای کشورهای شکست خورده جهان حکومت میکنند. رشتهای طولانی از حوادث منجر به این شکست ویرانگر متفقین شده که با ترور رئیس جمهور آمریکا فرانکلین دی روزولت آغاز شده است و آلمانیها از لحاظ تکنولوژیکی پیشرفتهتر شده و اولین بمب را روی واشنگتن دی سی رها کردهاند.
البته، با پیروزی نیروهای محور، آدولف هیتلر هنوز زنده است و به عنوان حاکم تقریباً کل جهان عمل میکند. سریال ساکن برج بلند که با نامهای مردی در قلعه بلند و مردی در رأس قلعه نیز شناخته میشود، بر اساس رمانی به همین نام نوشته فیلیپ کی دیک ساخته شده، و علیرغم دنیای بیرحمانهاش، بسیار مورد تحسین منتقدان قرار گرفت. با این حال، به یک معنا، در واقع روایتی نشاط آور است، زیرا یادآور این است که شاید بسیاری از مردم جهان خوش شانس بودند که متفقین پیروز شدند و در غیر این صورت دنیا میتوانست جای بسیار متفاوت ترسناک تری باشد.

شاید طولانیترین سریال در مورد تاریخ جایگزین، برای تمام بشریت، در روزگار مدرنی با تکنولوژی بسیار پیشرفته اتفاق میافتد که نتیجه مسابقه فضایی است که هرگز به پایان نرسیده است. از آنجایی که مسابقه فضایی هرگز به پایان نرسیده، ابرقدرتهای جهان به اختراع و نوآوری در حوزه فناوری ادامه میدهند و در نتیجه وسایل پیشرفته تری برای سفر فضایی به وجود میآورند، اما نه چیزی که به طور مسخرهای عجیب و غریب یا غیرقابل باور باشد.
پیچش جالب دیگر این سریال این است که در این جهان، اتحاد جماهیر شوروی در واقع اولین کشوری بود که روی ماه فرود آمد، نه ایالات متحده، که تنها دلیل ادامه مسابقه فضایی بین دو کشور است. تعداد نقدهای خوب برای این سریال بسیار زیاد بوده و هنوز هم سریالی قوی است که فصل پنجم آن نیز منتشر خواهد شد. اگر چه برای تمام بشریت سریالی دستکم گرفته شده، اما یک سریال علمی تخیلی درخشان است که آینده بشر امروز را نشان میدهد و به عنوان یک اثر مستقیم از نسخهای بدیل از رقابت فضایی بین ایالات متحده و شوروی روایت میشود.

داستان شوگان در ژاپن در سال ۱۶۰۰ و در آغاز دوره ادو در این کشور اتفاق میافتد. با این حال، هیچ یک از مقامات سیاسی واقعی این امپراتوری حضور نداشته و یا حتی به آنها اشارهای نمیشود، در عوض سریال بر خلق تعدادی از شخصیتهای تخیلی بر اساس چهرههای واقعی و ایجاد یک خط داستانی تخیلی متمرکز شده است که کاملاً با آنچه در تاریخ واقعی اتفاق افتاده است، هماهنگ نیست. در واقع، تعداد بسیار کمی از شخصیتهای این سریال یا رمانی که بر اساس آن ساخته شده است، اصلاً وجود خارجی داشتهاند.
شوگان که در ابتدا قرار بود یک مینی سریال باشد، یک سریال فوق العاده بود و به خاطر دسیسههای سیاسی، توسعه شخصیت و ارزش تولید خیره کننده، و درام دلخراش و همچنین پیچیدگیهای فرهنگ فئودالی ژاپنی که در این سریال به تصویر کشیده شده، مورد تحسین منتقدان قرار گرفت. در واقع این سریال ژاپنی آنقدر محبوب بود که فصل دوم شوگان نیز چراغ سبز دریافت کرده است، چیزی که هرگز در ابتدا در برنامه سازندگان نبود، اما به وضوح درخواستهای زیادی برای ساخت آن وجود دارد. این سریالی است که هرگز و هرگز خسته کننده نمیشود، و همین باعث میگردد که شوگان، بدون شک، بهترین سریال با حال و هوای تاریخ جایگزین باشد.
منبع:روزیاتو