به گزارش مجله خبری نگار، بی میلی و بی توجهی شوهر برای همسر بسیار سخت است. شاید به این دلیل که شریک زندگی نمیداند چگونه با این مسئله کنار بیاید. امروز یکی از مراجعینم که خانم نسبتا جوانی بود گفت واقعا به کمک شما نیاز دارم. من از سال دوم دانشگاه با شوهرم در ارتباط هستم. شوهرم همیشه بهترین دوست من بوده است. ما لحظات خوش زیادی را با هم داشتیم. یک دختر ۱۲ ساله و یک دختر ۱ ماهه داریم. ما از داشتن فرزند دوم خوشحال شدیم و از زندگی مشترک و خانوادهای که داریم، بسیار خرسند بودیم. حدود ده ماه پیش باردار شدم. از آن زمان متوجه بی میلی و بی توجهی شوهرم شدم که شروع به نادیده گرفتن من کرده است. او به سختی با من صحبت میکند؛ بنابراین در حال حاضر در حالی که با استرس فراوانی روبرو هستم، برای مراقبت از فرزندانم تلاش میکنم و با ترس اینکه مبادا شوهرم علاقه خود را به من از دست دهد، دست و پنجه نرم میکنم.
ممنون که مشکلت را برایم شرح دادی! من کاملاً مطمئن هستم که حق با شماست. شما سال هاست که او را میشناسید و یک تغییر رفتار قابل توجهای را توصیف میکنید. دلایل زیادی وجود دارد که چرا یک فرد ممکن است در مواجهه با شرایط خاص از رابطه با همسرش کنار بکشد و با بی میلی و بی توجهی رفتار کند. یکی از دلایل احتمالی این مسئله افسردگی شوهرتان میباشد. شرایط سخت دوره بارداریِ خود شما ممکن است برای او به عنوان یک محرک شده باشد. از آنجایی که احتمالا در دوران کودکی نمیدانسته چگونه با احساسات منفی کنار بیاید ممکن است وقتی همان احساسات را دوباره تجربه میکند همچنان کاملاً مطمئن نیست در بزرگسالی نیز چه کاری انجام دهد.
او ممکن است احساس ناتوانی و ناامیدی میکند. همچنین ممکن است خشم و یا اضطراب را تجربه کند. شاید او احساس میکند که شما آنقدر درگیر کودک تان هستید که نمیتوانید به او رسیدگی کنید و تمایلی به اعترافِ این موضوع ندارد. از آنجا که تقریبا در جامعه ما هیچ فردی آموزش نمیبیند که چگونه با احساسات منفی خود مقابله کند، لذا میتواند نا امید کننده باشد. شاید شما و همسرتان بهتر است با هم به مشاوره بروید و یاد بگیرید که چگونه به صورت گروهی با مشکلات خود کنار بیایید. امید من این است که با پرداختن به این مسئله حتی بیشتر از قبل به هم نزدیکتر شوید. سعی کنید در طول فرآیند با یکدیگر صبور و صادق باشید. همانطور که همه میدانیم، ازدواج خوب فراز و نشیبهای زیادی دارد.
معمولا، اجتناب کردن یک واکنش رایج به بی میلی و بی توجهی شوهر است. هیچ رابطهای نمیتواند رضایت بخش باشد مگر اینکه دو نفر به طور فعال فرصتهایی را برای بیان آنچه از دیگری میخواهند و برای رفع تفاوتهای اجتناب ناپذیر خود ایجاد کنند. در هنگام تعارض، راههای دیگری برای ابراز نگرانیها وجود دارد، اما معمولاً بی فایده است. در ادامه چند ایده آسان وجود دارد که ممکن است احتمال افزایش توجه (مثبت) را توسط شریک زندگی تان افزایش دهد.
*صبور بودن و صادق بودن با یکدیگر، در عین حال به دنبال کمک حرفهای بودن، میتواند به همسرتان کمک کند تا در کنار هم برای حل مشکلِ بی میلی و بی توجهی او قرار گیرید. یک زمان مناسب و با شرایط روحی آرام را برای صحبت کردن با شوهرتان پیدا کنید. شما میتوانید چیزی شبیه به این جملات را بگویید: "احساس میکنم اخیرا به من بی توجهی میکنی و این مسئله باعث میشود با هم کنار نیاییم و سبب ناراحتی و عصبانیت من میشود. دوست دارم احساس نزدیکی بیشتری با تو داشته باشم.
*منتظر نباشید که ایشان به سراغ شما بیاید! در عوض، صبح اول وقت صبح بخیر گفتن را شما شروع کنید.
*شغل و مهارتهای او را تحسین کنید. مطمئن شوید که در تعریف و تمجید خود صادق هستید.
*اینکه شوهرتان به شما توجه کند نیازی نیست که او تبدیل به فردی شود که شما دوست دارید تبدیل کنید. پیدا کردن زمینههای مشترک با شریک زندگی تان میتواند اهمیت داشته باشد. شوهرتان در عین اینکه شریک زندگی تان هست، اما یک فرد متفاوت و منحصر به فرد میباشد.
*لازم است واکنش خود را مدیریت کنید. شما از نحوه تعامل شوهرتان با شما ناراضی هستید. هر چند او اصرار دارد که حق با اوست. رفتارهای شما را (بد) توصیف میکند، موقعیت شما را به رسمیت نمیشناسد، یا به تعهدات توافق شده خود عمل نمیکند. اولین کار شما این است که بر اساس عصبانیت و آسیب و یا اضطرابی که حس میکنید "واکنشی" رفتار نکنید. واکنش نشان دادن احتمال بروز درگیری بین شما دو نفر را افزایش میدهد.
*تصدیق کنید که او حق دارد با شما مخالفت کند. مشکل این است که او به طور یکجانبه از بحث با شما در مورد چیزهایی که برای هر دو شما مهم است منصرف میشود. نگرانی شما این است که او این کار را بدون صحبت با شما پیش ببرد. او ممکن است دوست نداشته باشد در مورد موضوعی صحبت کند که شما در مورد آن به شدت نگران هستید. اما در ادامه به او بگویید بهتر است با شما مذاکره کند، نه اینکه یک طرفه عمل کند.
*در نهایت شوهر شما بدون هیچ مقاومتی، رفتار خودش را قبول میکند. نگرانی این است که چگونه و چطور این اتفاق میافتد. او ممکن است مایل به مذاکره مجدد در مورد بی توجهی خودش باشد. لذا، شروع به صحبت کنید، از توصیف یک موقعیت استفاده کنید. تاثیر رفتارش را بر رابطه شرح دهید. موضوع، رویداد یا اقدامی که توضیح داده میشود همان چیزی است که میتوان با آن مذاکره کرد.
*اگر شما هم با بی توجهی رفتار کردید علت آن را توصیف کنید و عذرخواهی کنید. با اذعان به این که وقتی شوهرتان با شما صحبت میکرد توجهی به آن نداشتید شروع کنید. بابت بی توجهی عذرخواهی کنید و نشان دهیدکه به حرفهای او علاقهمند هستید. تنها پس از توصیف، تصدیق واقعه و عذرخواهی میتوانید حواس پرتی خود را توضیح دهید (نه توجیه کنید) که شوهرتان متوجه میشود این موضوع مربوط به او نبوده است.
*اگر شوهرتان همچنان مقاومت نشان داد و با میلی و بی توجهی رفتار کرد، شرایط سختی دارید. در ادامه مطالب ذکر شده میتواند به شما کمک کند بفهمید چه کاری بهتر است انجام دهید. به او یادآوری کنید که شما هر دو زن و شوهر هستید. ارزش گذاری برای یکدیگر به عنوان یک انسان و در عین حال شریک بودن به هر دوی شما این امکان را میدهد که موقعیتها و رویدادهایی را که میتواند کیفیت رابطه شما را مختل کند، "اصلاح" و به یکدیگر "اطلاع دهید". بدین ترتیب شما فقط یک بار زندگی میکنید، ولی اگه درست زندگی کنید یک بار کافیست.
*اگر موارد فوق را امتحان کرده اید و شوهرتان همچنان مقاومت میکند، شاید بتوانید از یک دوست یا خویشاوند مورد اعتماد بخواهید که با شوهرتان صحبت کند. این احتمال وجود دارد که اگر شخص دیگری با او صحبت کند، راحتر با این مسئله کنار بیاید. اگر با گذر زمان هیچ حرکت مثبتی انجام نداد بهتر است به مرحله نهایی بروید و آن این است که به شوهرتان بگویید که چگونه عدم بی توجهی بر احساسات شما نسبت به او و کیفیت رابطه تأثیر میگذارد. در آن مرحله، این به شما بستگی دارد که چگونه با این موضوع برخورد کنید. وقت بگذارید و به این موضوع فکر کنید. همیشه این احتمال وجود دارد که شوهرتان بعد از اینکه دچار ترس از سلامتی رابطه تان شود، رفتار خود را تغییر دهد.
بدین ترتیب بی میلی و بی توجهی شوهر خود را اصلاح و او را آگاه کنید. از طرفی رابطه تان تقویت میشود و خودتان را نیز به عنوان یک فرد با مهارت تأیید کنید. به عبارتی ممکن است او واکنش منفی و حتی خصمانه نشان دهد، اما شما در رابطه خود حق دارید این کار را انجام دهید.
هر فردی تمایل دارد از طرف همسرش مورد شنیده شدن قرار گیرد و با احترام با او رفتار شود. علاوه بر این، احساس توجه و اهمیت، فوق العاده انگیزه بخش است. از طرفی، مردی که با بی میلی و بی توجهی با همسر خود رفتار میکند، خودش نیز با احساس گناه دست و پنجه نرم میکند. به طور کلی برخی از بی توجهیهای شریک زندگی ممکن است به دلیل احساس از دست دادن تازگی رابطه یا عادت باشد که فرد دچار روزمرگی در زندگی میشود یا ممکن است از شریک زندگی خود خسته شده باشد. در کنار این مسئله نیاز به داشتن میل و توجه همسرش را اغلب درک نکند. هنگامی که میزان توجه کاهش مییابد، فرد ممکن است به آن سطح از صمیمیت در رابطه عادت کند.
اگر فرزند کوچک دارید، بلافاصله منظور من را درک خواهید کرد. کودکان قطعاً میتوانند رابطه پرشور زن و شوهر را مختل کنند. علاوه بر این، به دلیل نیازهای مراقبت از کودک، افراد دارای فرزند ممکن است افزایش خستگی و در نتیجه کاهش توجه را تجربه کنند. از همه مهمتر افسردگی، کاهش عزت نفس، اضطراب، ترس از اشتباه و کمبود انرژی و اشتیاق نیز منجر به بی توجهی شوهر به همسرش میشود؛ بنابراین شما ناخواسته رابطه را با انتقاد، کناره گیری از عشق، خواستههای غیرممکن از حالت تعادل خارج میکنید و نیازهای شما نادیده گرفته میشود. پیشنهاد میکنیم برای خروج از این سناریو، ابتدا به نیازها و خواستههای خود توجه کنید و کاری برای برآورده کردن آنها انجام دهید. در ادامه چند ایده را برای تان مطرح خواهیم کرد:
*توجه کنید که چه احساسی دارید و چه زمانی آن را احساس میکنید. احساسات خود را بنویسید تا بعداً سعی نکنید آنها را کاهش دهید یا کم کنید. خودآگاهی شما را بیشتر با تجربیات تان مرتبط میکند.
*به خودتان احترام بگذارید. آنچه را احساس میکنید، میخواهید و نیاز دارید، همه بسیار مهم هستند. این چیزها بخشی از وجود شماست. انتخاب ترجیحات، دوستان، فعالیت ها، افکار و احساسات تان همه از جمله راههایی هستند که برای اعتبار بخشیدن به شخصیت و احترام به منحصر به فرد بودنتان لازم هستند. با این روش عزت نفس خود را افزایش داده اید.
*از خواستههای غیرممکن خود دست بردارید. شما نمیتوانید شخص دیگری را تغییر دهید. از طرفی، هیچ کس از هر نظر کامل نیست؛ بنابراین تلاش نکنید که همیشه شوهرتان را وادار کنید تا کاملا به شما توجه کند، صدای شما را بشنود، به احساسات شما پاسخ دهد، دیدگاه شما را درک کند. پس بیشتر متفکر باشید. این یک کار غیرممکن است.
*خودتان را تشویق کنید. شروع به گفتن، فکر کردن و باور کردن چیزهای خوب در مورد خودتان کنید. انتقاد از خود هیچ کمکی به شما نمیکند که احساس بهتری داشته باشید و به شما کمک نمیکند که فرد بهتری باشید یا اقدامات بهتری انجام دهید. مهربان بودن، ملایم بودن و بخشش، خود بهترین راه برای مصون ماندن از بی توجهیهای شریک زندگی تان است.
در آخر این شما هستید که باید نحوه مراقبت از خود را بیابید. اینکه برای شناسایی و رفع نیازهای خود چه میکنید؟ برای بهتر شدن زندگی خود بهتر است چکاری را شروع کنید؟ این خط مشی فکری به شما کمک میکند ابتدا خودتان را ارتقا ببخشید تا بتوانید بی توجهیهای همسرتان را نیز کاهش دهید. ازدواج به این معنی است که شما بهتر است در موانع زندگی به یکدیگر کمک کنید.
منبع: مکث