به گزارش مجله خبری نگار، اخیراً وقتی در مورد روانشناسی خیانت مرد به زن مطالعه کردم، اساسا دلیل خیانت آنان نارضایتی جنسی در ازدواجشان نبوده است. بر عکس، یکی از مراجعانم میگوید او و همسرش از یک رابطه جنسی فعال لذت میبردند. گاهی حتی کلیشههای فرهنگی نیز باعث میشود شوهر خیانتکار، معشوقه جوان و جذابی پیدا کند. طبق گفته محققان تنها ۱۲ درصد از مردان میگویند معشوقه آنها جذابتر از همسرشان بوده است. به نظر شما دلیل خیانت مرد به زن چیست؟ واقعا نمیتوان گفت که همه مردان خیانت میکنند، اما میتوانیم به شما بگوییم که چرا برخی از مردان خیانت میکنند؟!
من ۱۰ سال است که ازدواج کرده ام. من و شوهرم دو تا بچه داریم. یکی از دوستان خواهر شوهرم میگوید که همسرم را با زن دیگری دیده است. از آنجا که شمارهای در قبوض تلفن همراه همسرم زیاد میآید، به همین ترتیب شماره دیگری را ردیابی نکردم. اما همسرم همه چیز را انکار میکند. همسرم میگوید هر کسی به من گفته در واقع به رابطه ما حسادت میکند. او از ترک رابطه امتناع میکند و اصرار میکند که من باید از رابطه بروم، اما بدون بچه ها. او تقریباً هر شب ساعتها به بیرون رفتن خود ادامه میدهد. من نمیدانم چگونه با این مسئله کنار بیایم. اگر از هم جدا شویم، دختر نه ساله ام ویران خواهد شد، نابود میشود. من هنوز او را دوست دارم، اما نتوانستم آخرین باری که به من گفت دوستم دارد را فراموش کنم. حیران و سرگردان مانده ام که چکار کنم؟ روانشناسم میگوید «به نظر میرسد او از انجام این کار لذت میبرد». او میداند که من بدون بچهها از رابطه بیرون نمیروم.
ایشان از من خواستند که در حال حاضر تحت هیچ شرایطی نباید بدون بچهها رابطه را ترک کنم. اگر نمیخواهید طلاق بگیرید (و حتی اگر بخواهید) بهترست تا حدی قدرت را بدست آورید. من به شما اطمینان میدهم که قطعاً احترام بیشتری برای شما قائل خواهد شد و سر عقل میآید. پس نه تنها اقدام ضروری برای حفظ رابطه خواهد بود، این امر برای بازیابی خودتان هم ضروری است. چیزی که در هر رابطهای به آن نیاز است. وقتی پرسیدم چگونه میتوانیم مسائل را به گونهای درست کنیم که هر دو بتوانیم آشکارا با یکدیگر صحبت کنیم بدون اینکه به یکدیگر آسیبی برسانیم، گفت «پیشنهاد میکنم مراجعه به زوج درمانگر را ادامه دهید تا روی ایجاد رابطهای کار کنید که بدون اینکه احساسات کسی قربانی شود نیاز هر دو شما را برآورده کند».
به عنوان یک درمانگر، بیشتر دلایلی را که مردان خیانتکار برای توجیه خیانت خود استفاده میکنند، جالب میبینم. زیرا تقریباً همه این دلایل نشان میدهند که خیانت تنها راه حل منطقی برای مسائل مربوط به رابطه و سایر مشکلات زندگی آنها بوده است. من اغلب فکر میکنم مطمئنا خیانت یک گزینه است، اما تنها یکی از گزینههای پیش روی هر فرد است. از جمله دلایل جالب مراجعان اینست که ساختار اجتماعی که در آن مردان فقط قرار است با یک زن تا آخر عمر رابطه جنسی داشته باشند احمقانه است. این طبیعی نیست و هیچکس از ما انتظار ندارد که به آن پایبند باشیم. هر مردی این کار را میکند. اگر مردی بگوید ۱۰۰ درصد وفادار است، دروغ میگوید. مردان به گونهای برنامه ریزی شده اند که تا حد امکان با زنان بیشتری رابطه جنسی داشته باشند.
اما واقعیت اینست همه مردان خیانت نمیکنند. در عوض آنها با یک رابطه تک همسری موافقت میکنند و به تعهدشان پایبند هستند. اگر هم فرصتی برای خیانت پیش بیاید، به این فکر میکنند که خیانت چقدر به شریک زندگی شان صدمه میزند و در نهایت کنار میروند. در مورد اینکه داوطلب شوید تا رابطه بهتری برای خود ایجاد کنید چطور؟ به این فکر کرده اید؟ یا در واقع با طرف مقابل خود در مورد احساسی که دارید صحبت کنید. اینکه چگونه ممکن است شما دو نفر بتوانید یک رابطه رضایت بخشتر ایجاد کنید؟ آیا بهتر از دروغ گفتن و حفظ اسرار مهم زندگیتان که واقعاً به آن اهمیت میدهید، نخواهد بود؟
اما این مردان چنین بینشی را ندارند و دوست دارند با زنان دیگر رابطه جنسی داشته باشد و وقتی چنین فرصتی پیش بیاید از آن استفاده میکنند. یا با توجیهاتی نظیر اینکه اگر به اندازه کافی (یا بهتر) رابطه جنسی داشتم، نیازی به خیانت نداشتم. یا اگر با من مهربانتر بود یا حواسش بیشتر بود، حتی فکر رفتن به جای دیگر نمیکردم. گاهی نیز به جای توجیه از مکانیسم دفاعی استفاده میشود که در روان درمانی، این نام برای این نوع استدلال بکار برده میشود: انکار. از دیدگاه روان درمانی، انکار، یک سری دروغهای درونی و فریبهایی است که افراد به خود میگویند تا رفتارهای مشکوک خود را خوب جلوه دهند (حداقل در ذهن خود).
بطور معمول فرد توسط یک یا چند منطق از خود فریبی اش پشتیبانی میکند. در نتیجه باعث دروغهای بیشتر در رابطه میشود. با این حال این مردان با جدیت اصرار میکنند که منطقشان درست است؛ لذا همچنان برای ما این سوال پیش میآید چرا؟ و چرا گاهی اوقات به خیانت ادامه میدهند یا حتی در مواجهه با عواقب بسیار ناخواسته مانند از دست دادن موقعیت اجتماعی و مواردی از این دست نیز به این کار روی میآورند؟
یکی از مراجعان در یکی از جلسههای مشاوره گفت از وقتی که پسر آنها به دنیا آمده است، احساس میکند که از نظر عاطفی در ازدواجش تنها شده است. همسرم به قدری روی اینکه مادر خوبی برای پسرمان و همچنین برای دخترمان باشد، تمرکز کرده که احساس کردم از نظر عاطفی از همدیگر دور شده ایم و سرانجام برای نزدیکی عاطفی به زن دیگری روی آوردم. چنین به نظر میرسد که گاهی مردانی که در ازدواج خود از نظر عاطفی منزوی میشوند، دست به خیانت میزنند. بر خلاف تصورات کلیشه ای، روانشناسان میگویند مردها نیز موجوداتی احساسی هستند و استدلال میکنند که خیانت در مورد احساسات بیشتر از رابطه جنسی است. طبق دادههای آماری در مصاحبه با هزاران مردی که خیانت کرده بودند، محققان دریافتند که تنها ۸ درصد از مردان میگویند که نارضایتی جنسی عامل اصلی خیانت آنها بوده است.
مردان میخواهند همسرشان از آنها قدردانی و بفهمد که چقدر تلاش میکند تا همه چیز را درست کند. مشکل این است که مردان کمتر از زنان این احساسات را ابراز میکنند. نکته مهم برای مردان این است که اگر در زندگی زناشویی خود احساس غفلت یا گوشه گیری میکنید، قبل از اینکه به زن دیگری روی بیاورید، این احساسات را به همسرتان منتقل کنید. اکثر مراجعان مرد نیز زمانی که احساس میکنند در یک رابطه به دام افتاده، مورد قدردانی واقع نشده اند یا مورد شنیده شدن واقع نشده اند یا به آنها بی احترامی شده است، به خیانت روی میآورند. یا بطور خاص زمانیکه احساس میکنند سخت کار میکنند و موفقتر میشوند، اما مقادیر متناسبی از لمس فیزیکی یا صمیمیت دریافت نمیکنند.
فرویدینها و روان درمانگرها ممکن است این احساسات را به دوران کودکی مرتبط کنند. من فکر میکنم که آنها درست میگویند. مثلا یکی از مراجعان مرد دیگر میگفت زمانیکه در مدرسه عملکرد خوب داشتم یا همه کارهایم را در خانه انجام میدادم، تحسین، در آغوش گرفتن و بطور کلی محبت مثبت بیشتری دریافت میکردم؛ بنابراین وقتی احساس کردم در زندگی زناشویی ام به ارتقا شغلی بالاتر از حد متوسط رسیدم، اما همسرم توجه فیزیکی کافی به من نکرد، به خیانت روی آوردم.
روانشناسان اجتماعی میگویند، مردان وارد اجتماع شده اند تا مستقل باشند و به تنهایی مشکلات را حل کنند. درست مانند هر کس دیگری، همه ما میل شدیدی برای ارتباط با افراد دیگر داریم. آنها میخواهند به افراد دیگر نیز نزدیک شوند، اما به آنها گفته میشود که نباید در مواجه با دیگران باشند. وقتی آنها فقط در مقابل خودشان قرار میگیرند، در نتیجه به جز ورزش، خشم و رابطه جنسی، راههای بسیار کمی برای ابراز وجود دارند.
در غیاب گزینههای دیگر، افراد اغلب به رابطه جنسی روی میآورند تا نیازهای خود را برای ارتباط با خود و دیگران برآورده کنند. اگر هم در عمل خیانت نکنند، احتمالا حتما به آن فکر کرده اند. حداقل این چیزی است که مردان به روانشناس میگویند و روانشناس آنها را باور میکند. زیرا ساعتها در مورد اینکه چرا آنها به خیانت فکر میکنند، چه چیز دیگری در زندگیشان میگذرد و چگونه میتوان آن مشکلات را حل کرد، صحبت کرده اند. ساعتها مکالمه فاصله زیادی بین فکر و عمل ایجاد میکند و به آنها زمان میدهد تا قبل از رفتار بی ملاحظه لحظهای درنگ و فکر کنند. معمولاً مراجعانی که خیانت کرده اند در حال مستی اینکار را انجام داده اند. مواد مخدر و الکل راههای آسانی برای ایجاد شکاف بین افکار و اعمال هستند. مواد رابطه فرد با بدن و رفتار را مخدوش میکند.
این مقالات آموزنده هستند، اما دلایل خیانت همچنان گسترده میباشد. یک مقاله به تنهایی نمیتواند توضیح دهد که چرا همه مردان این کار را انجام میدهند. در حالی که امیدواریم بتوانید از تجربیات مراجعانی که با آنها کار کرده ایم، درسهایی را بیاموزید. ما به جای اینکه یاد بگیریم چه موضوع خاصی ما را آزار میدهد، تمایل داریم مشکلات خود را بر روی افراد یا شرایط دیگر فرافکنی کنیم. زیرا به ما یاد نداده اند که درد یا ناراحتی ممکن است از درون نشات گیرد. به یاد داشته باشید که هیچکس نمیتواند یک پاسخ را برای همه مردان در نظر بگیرد. زیرا چنانچه پیشتر مطرح شد دلایلشان پیچیده و منحصر به فرد است. این موضوع برای اکثر زنان سخت است که بپذیرند مردان موجودات پیچیده هستند؛ زیرا این بدان معناست که حل مشکلات زندگی به زمان و تلاش بیشتری نیاز دارد.
منبع: مکث