به گزارش مجله خبری نگار/ایران-حسین سلطان محمدی(منتقد سینما و تلویزیون): هر سال که هفته گرامیداشت دفاع مقدس فرا میرسد، نوعی حسرت فاصله گرفتن از آن دوران، نوعی غبطه خوردن به درککنندگان آن دوران و نوعی اشتیاق برای درک آن دوران، وجودمان را فرا میگیرد. دورانی که اشتیاق برای حفظ انقلاب و نظام نوپای جمهوری اسلامی، دفاع ذاتی از انسان مظلوم، شور و شعور مقابله با متجاوزان، در آمیزشی از دین و ملیت، سراسر وجودمان را فرا گرفته بود و با گذر از همه تعلقات دنیوی، اعم از جان و مال و خانواده و پست و مقام و درس و...، به حیطه گسترده فعالیتهای دفاعی، از خط مقدم در نقاط غربی تا دورترین نقاط در مرز شرقی وارد شده بودیم، فارغ از دغدغههای سن و قواعد اداری تقسیمبندی نظامی، چون موجودیتمان و هویت ملی و مذهبیمان، مورد تهاجم همه دنیای مادی آن روز قرار گرفته بود، از خوارج گونههای مسلماننما تا دنیای گرفتار در تقسیم بندیهای سیاسی آن روزگار و همه میکوشیدند ما را به پذیرش ذلت و سرکوب، وادار سازند.
اما آنچه با اشتیاق و در انقلابمان پذیرفته بودیم و با بله به نظامی جدید در قاموس سیاسی جهان آن روز، درصدد استقرار آن بودیم، نمیگذاشت که ما گامی عقب بگذاریم و شد آنچه شد و جبهه آغشته با کفر و مادیت، بالاخره، عقب نشست و ما از آنچه خواسته بودیم، با الهام از آموزههای دینیمان، کوتاه نیامدیم. اما در گذر این سالها از آن دوران ماندگار، چقدر به ترویج فرهنگ جوشان الهی جاری در گوشت و پوست مردم مان، پرداختهایم و سهم عناصر تولیدکننده نوستالژی و سهم زنده نگهداشتن آن فرهنگ، چقدر ادا شده است؟
با نگاه به وضعیت فعلی، میتوانیم درک کنیم که آن اندیشه و فرهنگ ممدوح برشمرده شده یا مورد نقد و انتقاد قرار گرفته است و سینمای پرمدعای ما، چقدر در وضعیت فعلی، سهم ایجابی یا سلبی داشته و دارد.
در آن دوران، با بضاعت مادی و معنوی موجود در عرصه سینمایمان، آثاری به تولید و نمایش کشیده شد که طبیعی بود بیشتر بر حس برانگیختن برای دفاع، متمرکز باشد. اما بعد از آن دوران و با هر چه فاصله گرفتن از آن، به جای درک مفاهیم اندیشهای و فرهنگی و مبنایی و زمینههای بروز جنگ و ماهیت دفاعی ما و آنچه از تلاش برای حفظ انسجام داخلی و دفاع یکپارچه انجام شد، شاهد آثاری بودیم که ابتدا بر ظواهر دفاع متمرکز شد و سپس به ادعای نقد و نقض اندیشه آن زمان و نحوه عملکرد پرداخته شد و حتی اقدامات انجام شده، در ظرف محدود نویسندگان و سازندگان آثار، تحلیل و با سوگیری ناقص، به ذهنیت مخالفت با ماهیت جنگ و نه دفاع، پرداخته شد.
اما هر آنچه بود و هر آنچه تاکنون شده است، در گذر سالها از آن دوران، باید تنقیح و تحلیل شده و با سرمایهگذاری دقیق و منطقی و به دور از سلیقههای فردی و لحظهای، پردازش بخشهای متنوع فعالیت و اقدامات آن دوران، برای ساخت آثاری که با دیدنش، درک و شعوری بر موجودیت فکری مردمان حال حاضر جامعهمان، افزوده شود و در جانشان بنشیند، به کار گرفته شود. قدرت موجود در سینما و تصویر برای ماندگاری اندیشه و واکاوی علل بروز آن رخدادها، با دقت به کار آید و از توجه به تک دانههای تسبیحگونه عناصر رویدادها، اعم از شخصیتهای آن زمان و بازنمایی رویدادهای سخت آن دوران، به این برسد که در سرانجام روایت و در نهان آن، لختی اندیشه و تفکر نسبت به آنچه رخ داد، توزیع و در جانمان بنشیند و اصطلاحاً، به نخ تسبیحی دست پیدا کنیم که این دانهها را در کنار و در ادامه هم برای رسیدن به ساختاری منسجم که کارکرد این تسبیح را نشان دهد، قرار داده است.
نکته در فرهنگ برانگیزنده دفاع در آن دوران و عناصر آن فرهنگ است. ما حتی نیازمند اتصال دوران دفاع مقدس با دنیای معاصرمان هستیم و باید بدانیم که همه آنچه برای مقابله با ماهیت نظام و انسجام ملت ما انجام میشود و ادامه دار خواهد بود، از جهت پایبندی ما به آرمان و اصولی است که در جهان مادی ما، نوظهور بوده و بعد از چهل و خردهای سال، هنوز پذیرفته نمیشود و بشدت برای منکوب کردن این نظام و فرهنگ درون آن، در دنیای مادی تلاش میشود و ما تنها حربهمان، تمسک و پایبندی بر همان اندیشهای است که زمانی طی هشت سال، ما را استوار و محکم نگاه داشت و اکنون نیز راهگشای ما است و خواهد بود. اتصال آن دوران به دوران معاصر آحاد جامعه و نسلهای جدید، یکی از مهمترین ابعادی است که باید در آثار تصویری صورت گیرد.
سینما با ویژگیهایش، میتواند در این مسیر سهم خود را ادا کند و با پرهیز از افراط و تفریط در پردازش موضوعات و عناصر دوران دفاع مقدس، هم از به فراموشی سپردن آن زمان جلوگیری کند و هم، اندیشهها را به فرهنگ جاری در آن دوران متوجه و اندیشهمند سازد، که همین، ما را زنده و جاری در سپهر سیاسی و فرهنگی دنیای امروز، نگاه داشته است.