به گزارش مجله خبری نگار، درست است که میگویند هر چیزی را که میشنوید نباید باور کنید و تاریخ نیز از این قاعده مستثنی نیست. سالها مطالعه و پیشرفتهای علمی به ما کمک کرده است تا پاسخ اکثر سوالاتمان را در باره گذشتگان بیابیم. با این وجود، هنوز رازها و افسانههایی وجود دارد که تا زمانی که خلاف آن ثابت نشود، بی پاسخ خواهند ماند.
ما در مجله خبری-سبک زندگی نگار به کشف پشت پرده رایجترین افسانههای تاریخ که در کتب درسی به ما گفته شد، پرداختیم. ما از شما میخواهیم که به عبارتهای زیر "درست یا نادرست" دقت کنید و دانش خود را آزمایش کنید. آیا شما مورد فریب تاریخ قرار گرفته اید؟
اگرچه ما میخواستیم این داستان واقعی باشد، متاسفانه اینطور نیست. سالها اعتقاد بر این بود که آناستازیا، دختر آخرین تزار روسیه، در جریان ترور خانوادهاش فرار کرد. اما آزمایش DNA که در سال ۲۰۰۷ انجام شد، جسد او را در صحنه شناسایی کرد.
فیلمهایی درباره این اسطوره ساخته شد و بسیاری از زنان ادعا کردند که شاهزاده خانم هستند، مانند آنا اندرسون، که بهترین شیاد بود و داستانش تقریباً باورپذیر بود.
این نقل قول تاریخ ساز شده است، اما به شخص اشتباهی نسبت داده شده است. اعتقاد بر این بود که در حدود سال ۱۷۸۹، ماری آنتوانت نقل قول معروف "Qu'ils mangent de la brioche" (اجازه دهید کیک بخورند) را گفت که باعث شد شهرت بدی در بین مردم به دلیل مفهوم منفی آن بگیرد و باعث شعلهور شدن انقلاب فرانسه شد.
در سال ۱۷۶۶، ژان ژاک "اعترافات" خود را درباره یک "شاهزاده خانم بزرگ" که گمان میرفت ماری آنتوانت باشد، نقل کرد. با این حال، در آن زمان، ماری آنتوانت حدود ۱۰ سال داشت و اعتقاد بر این است که نقل قول معروف در واقع متعلق به ماری ترز، شاهزاده خانم اسپانیایی و همسر پادشاه لوئیس چهاردهم است.
در سال ۱۷۵۲ زمانی که بنجامین فرانکلین آزمایش بادبادک خود را انجام داد، الکتریسیته به خوبی شناخته شده بود. هدف او اثبات خواص الکتریکی صاعقه بود. همچنین، اینکه بادکنک او به رعد و برق برخورد کرده است یک افسانه است.. او بادبادک را به پرواز درآورد و بار الکتریسیته انباشته شده در هوا را اثبات کرد، نه اینکه مستقیماً به صاعقه برخورد کرده است. اگر چیزی غیر از این بود، داستان برای بن فرانکلین بسیار متفاوت بود.
کتاب دوم کتاب شگفتانگیز نوشته ریچارد هالیبرتون که در سال ۱۹۳۸ منتشر شد، بیان میکند که دیوار چین از ماه قابل مشاهده است و تنها ساختار ساخته شده توسط انسان است که میتوان از آنجا دید. با این وجود، این یک افسانه است که رد شده است. این سری از استحکامات حداکثر ۳۰ فوت عرض دارند و ۲۳۹۰۰۰ مایل با ماه فاصله دارد، بنابراین اساساً دیدن با چشم غیر مسلح از ماه غیرممکن است.
آیا جک فرصت زنده ماندن را داشت؟ ما پاسخ این سوال را نداریم، اما آنچه که ما میدانیم به لطف شواهد جدید، این است که این یک کوه یخ نبود که تنها مسئول سقوط تایتانیک بود، بلکه ترکیبی از سهل انگاری بود. ۳ هفته قبل از غرق شدن، آتش سوزی در بدنه کشتی رخ داد که مورد توجه قرار نگرفت؛ که در زمان برخورد، دیگر برای جبران خسارت دیر شده بود.
هنگامی که فیلمها یا کارتونها وایکینگها را توصیف میکنند، رایجترین عنصر مورد استفاده کلاهخود شاخدار است. اما در زندگی واقعی، معلوم شد که متفاوت است، زیرا هیچ مدرکی مبنی بر استفاده از کلاهخود شاخدار توسط آنهاوجود ندارد. در نوشتههای وایکینگها حتی اشارهای به آنها نشده است.
از آنجایی که ممکن است پوشیدن شاخها برای نبرد ایده بدی باشد، اعتقاد بر این است که این تصور غلط از تولید سال ۱۸۷۶ درام موسیقی چرخهای ریچارد واگنر، "Der Ring des Nibelungen" نشات گرفته است.
افسانهای که به عنوان بهانهای برای کسانی که در کلاس ریاضی شکست میخورند و ادعا میکنند شبیه آلبرت انیشتین هستند استفاده میشود، اکنون رد شده است. اگرچه درست است که او در امتحانات ورودی کالج مردود شد، اما به خاطر بد بودن او در ریاضی نبود، بلکه به دلیل ناتوانی اش در تسلط بر زبان فرانسه بود. در سن ۱۵ سالگی، انیشتین در سختترین موضوعات مانند ریاضیات، فیزیک و جبر تسلط داشت.
ناپلئون بناپارت که معمولاً به عنوان یک شخصیت کوتاه نشان داده میشود، در واقع قد متوسطی داشت. او در حدود ۵.۵ اینچ قد داشت که تقریباً برابر با ۱.۶۹ متر است که میانگین قد یک مرد بالغ در آن دوره بود. میپرسید چه کسی مسئول این تصور غلط است؟ کاریکاتوریست بریتانیایی، جیمز گیلری، که تصویر ناپلئون را با "قد کوتاه" به هجو کشید.
همانطور که برخی از ما فکر میکردیم، او قسمت پایین گوش خود را برید، اما نه تمام گوش را. زمانی که ون گوگ با گوگین در آرل زندگی میکرد، یک دوره زوال عقل داشت که باعث شد دوستش را با چاقو تهدید کند و سپس لبهای از گوش خود را ببرد.
ساخت اهرام جیزه کار سختی بود، اما مطمئناً این کار توسط بردگان انجام نشده بود. افراد پشت پرده این شگفتیهای معماری در واقع کارگران و مهندسان بسیار ماهر بودند. کار در چنین پروژه مهمی افتخار محسوب میشد. کارگران با غذای باکیفیت و خوابگاههایی که عمدا ساخته شده بودند حقوق میگرفتند که اگر برده بودند هرگز چنین امتیازی نداشتند.