کد مطلب: ۱۲۱۲۶۴
۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۰:۱۸
در این مطلب اشعاری در مورد قرنطینه ارائه می گردد.

قرنطینه ...

کدخدا گفته که از خانه کسی در نرود

دِه قرنطینه و با قفل کسی وَر نرود

 

همچنین گفته که اینترنت‌تان مجّانی‌ست

تا که در خانه کسی حوصله‌اش سر نرود

 

گاوتان مُرد اگر هم به در‌َک! هیچ کسی

خارج از خانه پیِ یونجه و شبدر نرود

 

مؤمنان! کلّ عباداتِ جماعت تعطیل

شیخ هم قولِ شرف داده که منبر نرود

 

راستی عقد و عروسی شده موکول به بعد

بابت صیغه کسی جانبِ محضر نرود

 

کدخدا گفت نه تنها که شمال آلوده‌است

هیچ کس سمت قم و مشهد و بندر نرود

 

عاشقان در کف معشوق بمانند ولی

عاشقی دور برِ خانه‌ی دلبر نرود

 

قول داده‌‌ست که بهداشت به ما ماسک دهد

تا کسی سمت دو تا برگ چغندر نرود

 

مَردمِ دِه بخدا وضع خراب است! کمک!!

تا که اوضاع از این مرحله بدتر نرود

 

کدخدا خسته شد و سُرفه خشکی‌ زد و گفت

بخدا آب گـَلو بود...! کسی در نرود

 

شیخ با خسته نباشید، دم گوشش گفت

حرف در کلّه‌ی این... خواهرمادر..! نرود!

 

شعر طنز درباره قرنطینه, شعر در مورد قرنطینه, شعر قرنطینه خانگی

شعر طنز درباره قرنطینه

 

گفتم کرونا آمده از چین و ز ووهان

آلوده شده شهـرِ قم و مرکزِ سوهان

 

گفتا که عجب! اینهمه شهر است چرا قم؟

یک دفـعه بگوئیـد که سوهان نخورینان!

 

گفتم که نه،منظورِ من این است که فعلا

تا قـم نشِتابید که سوهــان بخرینان

 

شاید کرونا آمده ایران که بگوید

بهداشت مهم است رعایت بکُنینان

 

بیخود نروید جایی اگر، کار ندارید

رفتید اگر، ماسک بصورت بزَنینان

 

با آب و کمی مایعِ صابون بشوئید

دستانِ لطیفِ خودتان را، وخیزینان

 

وقتی که رسیدید به هم ، روی نبوسید

بوسیدنتان هیچ !، به هم دست ندینان! 

 

در جمعی اگر عطسه زدید وکُخه کردید

سر را به گریبان و کُنالچه ببَرینان

 

در لحظهٔ پر وسوسهٔ پول شمردن

انگشت به آبِ لب و لوچه نچشینان

برچسب ها: طنز
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر:
قوانین ارسال نظر