کد مطلب: ۱۰۰۳۳۵
۱۸ اسفند ۱۳۹۹ - ۰۹:۵۹
سریال همچنان دردسترس‌ترین فرم رسانه‌ای برای مردم است

در نشست نقد کتاب «جعبۀ جادویی بخش خصوصی» مطرح شد: سریال دیدن امروز پدیده‌ای جهانی در دنیا و همچنان ارزان‌ترین و در دسترس‌ترین فرم رسانه‌ای در اختیار مردم است، ضمن این که بیشترین تاثیر را در جامعه‌پذیری آنان دارد.

به گزارش مجله خبری نگار،نشست نقدوبررسی کتاب جعبه جادویی بخش خصوصی؛ جامعه‌­شناسی سریال­‌سازی شبکه نمایش خانگی ۱۷ اسفند ۹۹ به همت پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات به صورت برخط برگزار شد.

در  این نشست که با دبیری مصطفی اسدزاده و حضور نازنین بهرامی، نویسنده کتاب، برگزار شد، محمد رضایی عضو هیات علمی دانشگاه علوم و فرهنگ و بهارک محمودی استاد روزنامه نگاری دانشگاه علامه طباطبایی به نقد این کتاب پرداختند.

این کتاب که به تازگی از سوی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات منتشر شده است، به بررسی چرایی و چگونگی شکل‌گیری پدیده سریال‌سازی شبکه نمایش خانگی، ماهیت و کارکرد آن در حوزه فرهنگ و هنر جامعه معاصر ایران می‌پردازد.

در این مطالعه تلاش شده ابتدا از طریق روش نقد درونی، تمایل فرم سریال‌سازی شبکه نمایش خانگی روشن شود و سپس مبتنی بر تحلیل محتوای کیفی دو سریال شهرزاد و عاشقانه مقولات و انگاره‌های اجتماعی و فرهنگی آن‌ها آشکار شود.

در ابتدای این جلسه نازنین بهرامی، نویسنده کتاب جعبه جادویی بخش خصوصی؛ جامعه‌­شناسی سریال­‌سازی شبکه نمایش خانگی بیان کرد: طرح نقد و پرسش اساسی مطرح در این پژوهش این بود که ما چه رویکرد و چه خط مشی فکری را برای تولید محصولات فرهنگی به کار گرفته‌ایم و ماحصل این اقدامات چیست؟

دلیل مطرح شدن این مساله آن بود که از سال های ابتدایی دهه ۹۰ با روندهایی عینی در فرهنگ و هنر مواجه شدم که تغییرات فرمی و محتوایی و به خصوص افزایش حجم تولیدات در آن مشهود بود؛ ضمن این که مخاطبان این تولیدات (تئاتر، کنسرت های موسیقی و ...) افزایش یافته بود و من می خواستم بدانم این تغییر ماحصل کدام موضوعات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی‌ است؟

وی افزود:  فهم حوزه فرهنگ و هنر بدون ارجاع به پس زمینه کلان جامعه قابل فهم نیست؛ بررسی برنامه دولت ما پس از جنگ حاوی یک برنامه مشترک در همه عرصه ها به سمت توسعه است.

ما رویکردی اقتصادی-سیاسی داریم و در آن مطرح می شود که دولت باید عقب بنشیند و امور باید به بخش خصوصی واگذار شود؛ سوال و دغدغه اصلی من در این پژوهش این بود که چرا در سایر حوزه ها مردم شکلی از آگاهی انتقادی و مقاوت نسبت به این خصوصی‌سازی داشتند اما در حوزه فرهنگ و هنر این معادله برعکس شده و نه تنها مقاومت وجود ندارد بلکه در اجماعی عمومی اکثریت مردم، مسئولان و متولیان و هنرمندان فکر می کنند که راه حل بهبود در این شرایط، خصوصی سازی هنر است.

مولف کتاب جعبه جادویی بخش خصوصی؛ جامعه‌­شناسی سریال­‌سازی شبکه نمایش خانگی در توضیح انتخاب سریال برای حوزه مطالعه خود یادآور شد: سریال دیدن امروز پدیده ای جهانی در دنیا است و همچنان ارزان ترین و در دسترس ترین مدیوم در دست مردم است، ضمن این که بیشترین تاثیر را در جامعه پذیری مردم دارد و شکل گیری شرکت‌های بزرگ و قدرتمندی مانند نتفلیکس و آمازون شاهدی بر این موضوع است.

من سریال سازی شبکه خانگی را از آن جهت انتخاب کردم که مسائل به خوبی در آن قابل ردیابی بود؛ این که در کنار ابرسازمانی مانند صدا و سیما که همیشه انحصار تولید سریال را در دست داشته است چگونه شبکه نمایش خانگی شکل گرفت و با استقبال مواجه شد و این استقبال مردمی از خریدشان قابل تشخیص بود. همچنین  احساس کردم این شکبه می تواند آنچه مدنظر است را به خوبی بازنمایی کند؛ و نظریه صنعت فرهنگ مکتب فرانکفورت را برای ارزیابی این موضوع به کار گرفتم.

بهرامی در ادامه به توضیح مبسوطی از شیوه کار در این پژوهش، روش تحلیل محتوای کیفی آدرنویی (تئودور آدورنو فیلسوف و جامعه شناس آلمانی) که در این کتاب به کار گرفته است و دو سریالی پرداخت که در این کتاب آنها را بررسی کرده است؛ وی همچنین در انتها به داعیه زن و زنانگی که در سریال شهرزاد مطرح شده و طرح واره های مطروحه در این سریال اشاره و مخاطبان را به مطالعه یافته های تحلیل محتوای این کتاب دعوت کرد.

اثر در برخی قسمت‌ها فاقد صدای مخاطب است

در ادامه بهارک محمودی منتقد سینمایی و استاد روزنامه نگاری دانشگاه علامه طباطبایی در نقد کتاب جعبه جادویی بخش خصوصی؛ جامعه‌­شناسی سریال­‌سازی شبکه نمایش خانگی عنوان کرد: این موضوع کماکان برای من موضوعی قابل مطالعه و جذاب است؛ و برای خودم هم این سوال مطرح است که چطور این سریال ها ساخته و تا به این اندازه دیده می شوند.

کتاب به نظر بسیار روشنگر است و به نسبت رساله ارشد کاری بسیار خوب است و به کار دکتری طعنه می زند.

وی افزود: این کتاب از آن جهت جذاب بود که مطالعات اسنادی در حوزه روزنامه ها و نشریات آن بسیار جامع و جذاب بود و کشف برخی از دیالوگ ها در این کار حالمان را خوب می کرد؛ موضوع بسیار بدیهی است و بدیهی نه به معنای منفی که به این معنا که گفتن آن اهمیت دارد وگرچه واضح است که سریال ها به خاطر پول ساخته می شود اما گاهی باید روی برخی از امور بدیهی چنان تاکید کرد که چون سیلی بر صورت مخاطب و تهیه کنندگان بخورد.

محمودی در ادامه به خواندن نامه هومن سیدی درباره سریال قورباغه که در فضای مجازی منتشر شده است پرداخت و گفت: این قصه سر دراز دارد و این قصه سریال سازی حالا حالاها ادامه دارد.

وی پس از اشاره به فصل بندی کتاب آن را فصل بندی مدونی عنوان کرد و گفت: این بخش خصوصی را سوپاپ اطمینان و هرآنچه که بخوانیم بعضا آنقدر از فضای حقیقی فاصله گرفته که در برخی مواقع باورکردنی نیست؛ موضوعی که هرگز در صدا و سیما اتفاق نمی افتد و شاید این مسامحه را بتوان به فال نیک گرفت.

نسبت آدم هایی که در این سریال های نمایش خانگی می بینیم را هم اگر با آدم های واقعی و هم آدم هایی که در صدا و سیما به تصویر کشیده می شوند، مقایسه کنیم حداقل می توانیم امیدوار باشیم که شاید از این طرف اتفاقی بیفتد و شاید (با شایدی بسیار با تاکید) بتوانیم در سالهای آینده امیدوار به این عرصه باشیم.

این استاد دانشگاه در ادامه در تاکید بر نواقص این اثر بیان کرد: اندیشه انتقادی و آنچه از مکتب فرانکفورت و پس از آن مطالعات فرهنگی آموختیم گزاره هایی دارد (که در جاهایی فصل کلیات بسیار خوب و خواندنی نوشته شده بود) در برخی قسمت‌ها فاقد صدای مخاطب است؛ به خصوص وقتی به نتیجه گیری می رسیم و کار تمام می شود. گمان می کنم هرچند تمام داده هایی که فراهم کرده بودید بسیار مهم و قابل اتکا هستند اما از آدرنویی هایِ گرند هتلیِ ۱۹۶۰ جلوتر نرفته و به نظر می رسد برخی از نتیجه گیری ها بدیهی است.

نکته مهم و خلا در این کار به خصوص در قسمت نتیجه گیری ندیده گرفتن همه مخاطبان است؛ این که من در این پژوهش صدای خودم و برخی دیگر را ندیدم و نشنیدم و این نگاه از بالا به مخاطب اگر از این کار کنار زده شده و با نظریات واقع گرایانه تر تلفیق شود، بسیار خواندنی تر خواهد شد.

محمودی یادآور شد: در طول سالها انگ زدن به برخی از فیلم ها به عنوان فیلمفارسی آنان را از بررسی و تحلیل انتقادی جاگذاشته است در صورتی که این فیلم ها می توانند نمایندگی روحیه دورانی باشد که از دسترس امروز ما خارج است.

برخی ابهامات در منطق مکتب فرانکفورت قابل تصور است

محمد رضایی متخصص مطالعات فرهنگی و عضو هیات علمی دانشگاه علوم و فرهنگ با اشاره به نقطه قوت کتاب که مطالعات فرهنگی و ارائه پیشینه خوبی از سریال سازی در ایران معاصر است، گفت: کتاب اساسا یکی از موضوعات کمتر مورد توجه را هدف گرفته است؛ این که اساسا تولید فرهنگ در یک حکومت ایدئولوژیک به چه سمت و سویی می رود و چگونه می شود سیاست فرهنگی جمهوری اسلامی را مورد بررسی قرار داد.

وی ادامه داد: یکی از ابهامات من در این کتاب این است که جایگاه دولت در آن مشخص نیست؛ در حقیقت گفتمان دولت به ویژه با تکیه بر مفهوم خصوصی سازی وعده اصلی پرداختن به آنها در این کتاب است اما گفتمان تولیدکنندگان این محصولات هم خصوصی سازی و همپوشانی گفتمان قبلی است؛ در صورتی که این موارد در یک جنس و راستا نیستند و تولیدکنندگان هدفشان حفظ سرمایه است که البته نمی توان بر آن خرده گرفت.

رضایی در ادامه در تاکید بر صحبت های انتهایی بهارک محمودی در مورد نادیده انگاشتن مخاطب در این کتاب، مخاطب را در این اثر نادیده انگاشته شده خواند و افزود: ما باید ببینیم خواننده یک اثر چه برداشتی داشته است و این یکی از پاشنه های آشیل از نوع تحلیل‌های مکتب فرانکفورتی است که درباره آثار سخن می گویند اما در مورد واکنش مخاطبان نسبت به این آثار سخنی نمی گویند.

وی در ادامه به نقد شیوه انتقادی پیروان مکتب فرانکفورت و ضعف ها و کاستی هایی که در این شکل وجود دارد پرداخت و کار آدرنو را کاری شفاف خواند که در کار پیروان این مکتب دیده نمی شود.

نقد پاسخگو مهم است؛ این که منِ مخاطب بتوانم مسیر تحلیل شما را دنبال کنم و بدانم که داده ها را از کجا بیرون کشیده اید و روش شناسی نقد درون ماندگار باید بتواند این مسیر را توضیح دهد و شفاف سازد.

نگاهی به کتاب «جعبه جادویی؛ بخش خصوصی»

کتاب جعبه جادویی بخش خصوصی؛ جامعه‌­شناسی سریال­‌سازی شبکه نمایش خانگی به بررسی چرایی و چگونگی شکل‌گیری پدیده نوظهور سریال‌سازی شبکه نمایش خانگی، ماهیت و کارکرد آن در حوزه فرهنگ و هنر جامعه معاصر ایران می‌پردازد. درواقع، این اثر تلاش می‌کند تا از خلال تحلیل این پدیده به‌عنوان مصداقی از تولید محصولات فرهنگی در جامعه امروز به شناختی از روند کنونی تولید محصولات فرهنگی فراگیر در سطح ملی و خط‌مشی فکری حاکم بر آن دست یابد.

نویسنده در این پژوهش تلاش کرده با بهره‌گیری از نظریة انتقادی «صنعت فرهنگ» مکتب فرانکفورت، فرآیند هژمونیک‌شدن رویکرد اقتصاد سیاسی بازار آزاد با محوریت مبادله و سود را در حوزه تولید محصولات فرهنگی و هنری در ایران مطالعه ‌کند و با تحلیل این رویکرد و نقد پیامدهای آن؛ ازجمله کالایی‌شدن فرهنگ، تجاری‌سازی مدیوم‌های هنری، خصوصی‌سازی تولید محصولات فرهنگی، از بین رفتن معیارهای زیبایی‌شناختی در تولید آثار هنری و تأثیر این فرآیند بر ذهنیت و زیست اجتماعی‌، نمایی از منطق کنونی فرماسیون جامعه امروز را به‌مثابه یک کلیت آشکار کند.

در این مطالعه تلاش شده ابتدا از طریق روش نقد درونی، گرایش و تمایل درون ماندگار فرم رسانه‌ای سریال‌سازی شبکه نمایش خانگی روشن شود و سپس مبتنی بر تحلیل محتوای کیفی دو سریال شهرزاد و عاشقانه مقولات و انگاره‌های اجتماعی و فرهنگی آن‌ها آشکار شود.

نتایج و یافته‌های این پژوهش نشان می‌دهد که سریال سازی بر اساس گرایش درونی خود به کالایی‌سازی و کسب سود از تولیدات فرهنگی و هنری، تمام داعیه‌های اولیه خود را نقض می‌کند. نویسنده در پایان، این نتایج را بیانگر تسلط رویکردی غالب در تولید محصولات فرهنگی و هنری جامعه امروز ایران می‌داند که از منطق تولید محصولات درون صنعت فرهنگ پیروی می‌کند؛ کالایی‌سازی بی‌وقفه و فراگیر همه فرم‌های رسانه‌ای هنری و فرهنگی.

منبع: ایرنا

برچسب ها: سریال‌
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر:
قوانین ارسال نظر