به گزارش مجله خبری نگار/ایران: در روزهای اخیر چند فیلم تازه در بازارهای اقتصادی درخشیدند و همچنین در وادیهای مضمونی و کیفی نمره قبولی گرفتند. نخست نوپ (nope) به کارگردانی جوردن پیل و با بازی کیکس پالمر، دانلی یل کالویا و استیون یئن.
پس از توفیق فراوان فیلمهای «فرار کن» (یا «راه فرار») و «ما» به ساخته جوردن پیل، سازنده این آثار دلهرهآور و حادثهای، مشغلههای متعددی یافت، اما او سرانجام سومین فیلم بلندش را هم ساخت و نام «نوپ» را برای آن برگزید و همچون دو کار قبلی، پیل کوشیده بود هیچ چیز از محتوای کارش و سوژه و اتفاقات آن لو نرود و همه مسائل تا زمان اکران ناگفته بماند، اما تیزرهای تبلیغاتی کوتاهی که از این فیلم در شبکههای اجتماعی پخش شده بود، گواهی میداد اتفاقات، در شهری کوچک و کم سکنه در گوشهای از جنوب غرب امریکا روی میدهد و با شروع اکران عمومی این فیلم، بر این قضیه مهر تأیید زده شده.
ساکنان این شهر و بخصوص یکی دو خانوادهای که در مرکز داستان فیلم قرار دارند و شخصیتهای اصلی فیلم جدید پیل هستند و با واقعههای ماوراء الطبیعهای که از دل آسمان نشأت میگیرد و بر سطح زمین نازل میگردد، مواجه میشوند که باید آن را حل و فصل کنند تا با حفظ سلامتیشان از مرگ بگریزند. با اینکه بین متد کار پیل و باورهای او وام نایت شیامالان، فیلمساز برجسته و هندی مقیم هالیوود، تفاوتهای عمیقی وجود دارد، اما سوژه مذکور شباهتهای آشکاری با تم اکثر کارهای شیامالان دارد. یک نمونه روشن این تشابه فیلم تحسین شده سال ۲۰۰۲ این هنرمند هندی با نام «نشانهها» بوده که در واقعهای مشابه، یکی - دو کشاورز و خانوادهشان را در گوشهای از امریکا رویاروی موجودات کریه و بدمنظری قرار داد که از فضا آمده بودند و قصد تسخیر کره زمین را داشتند.
شیامالان از نامدارانی مثل مل گیبسون و ژواکین فی نیکس برای بازی در «نشانهها» سود جست و در سایر فیلمهایش نیز ستارههای هالیوود را به خدمت گرفته است، ولی جوردن پیل رها از این الزامهای شغلی معمولاً با بازیگران کم نام و نشانتر کار کرده و این در مورد «نوپ» هم صادق است. البته موضوعات مورد علاقه این دو فیلمساز هم تفاوتهای آشکاری دارند و کارهای قبلی پیل در عین تکیه بر فاکتور ایجاد ترس، مردم عادی را در بر گرفته بود و «نوپ» نیز تا حدی همین طور است. در این فیلم، دلهره و برخورد بر اثر، برخورد افرادی با نیتهای مخالف با یکدیگر و به سبب مقاصد پلید گروهی از آنها شکل میگیرد و و لزوماً با مسائل غیرمتعارف و فضایی و حضور اشباح مرتبط نیستند. با این اوصاف اگر هم بار ماوراءالطبیعهای «نوپ» بیشتر از دو فیلم قبلی جوردن پیل باشد، این شاید سفری موقتی از سوی این هنرمند به وادی شیامالان و نظایر او باشد. کار تازه پیل از ۲۵ مرداد ماه در سطح امریکای شمالی و مرکزی به نمایش درآمده و از ۱۵ شهریور بر پردههای نقرهای اروپای غربی و آسیای شرقی هم نشسته است.
اثر دیگر «آدام سیاه» نام دارد به کارگردانی ژومه کولت سرا که بازیگر اصلی آن دوواین جانسون بوده است.
دوواین جانسون که او را در ابتدای راه بازیگری اش راک (صخره) مینامیدند، از سال ۲۰۱۴ در مرکز شایعات و اخباری جای داشت و تصریح داشت در رل کمیک بوکی بلک آدام ظاهر خواهد شد. اگرچه این امر سرانجام تحقق پیدا کرد، اما قضیه تا اواخر تابستان ۲۰۲۲ به درازا انجامید و صبری ۸ ساله در این تاریخ پایان یافت. لازم به ذکر است که ورود رسمی این ستاره ورزیده فیلمهای اکشن به عرصه کارهای کمیک بوکی نه با فرورفتن او در قالب یک قهرمان نجات دهنده مردم، بلکه در بافت و پیکره کاراکتر منفی و بدی صورت میپذیرد که مخالف و آنتیتز شخصیت مثبت و قهرمانانه شزم و دشمن سرسخت اوست.
شزم نیز با اینکه از اولین قهرمانان کمیک بوکی درسینما به تصویرکشیده شده، در اواخر دهه ۱۹۲۰ و درسول دهه ۱۹۳۰ و اوایل دهه ۱۹۴۰ بود، در پروسه رجعت اینگونه قهرمانان خیالی به پردههای نقرهای که از ۱۹۷۸ و با «سوپر من یک» پایهگذاری شد، دیرتر از سایرین و فقط با ارائه نسخه اخیر «شزم» (با بازی زاخاری له وی در این نقش) به نسل جدید سینما معرفی و به نسلهای قدیمیتر یادآوری شد. به این ترتیب ورود جانسون به فیلمهای کمیک استریپی از طریق فرورفتن او در جلد «آدام سیاه» نه تنها به خودی خود یک موقعیت اقتصادی بارز است، بلکه میتوان فیلمهایی را در ذهن تصور و طراحی کرد که با حضور توأمان این کاراکتر و شزم ساخته خواهند شد. این قبیل فیلمها درعین پرداختن به همراهی این کاراکترها، رقابت و پیکار این دو را هم با یکدیگر به تصویر خواهند کشید و ناگفته پیداست که گیشههای پرصرفهای را موجب خواهند شد. مارول و دیسی کومیکز که دو غول انتشاراتی داستانهای کمیک بوکی هستند و از اواسط دهه ۱۹۹۰ به ساخت فیلمهای سینمایی بسیار پرسودی با بازیگران زنده از روی این کاراکترهای کارتونی مشغولاند، طی این مدت سود نجومی را از طریق این تجارتها به جیب زدهاند. آنها با پرداختن به قهرمانان مشهورتری مثل سوپرمن، بت من، اسپایدرمن و مردان ایکس بار خود را بستند و سپس سراغ قهرمانان کوچک تری رفتند که همیشه زیر سایه این قهرمانان نامدارتر قرار داشتهاند و عجبا که با قهرمانان درجه دوم و وسوم خود نیز پول پارو کردهاند.
از این دست قهرمانان که البته برخی مثل «آدام سیاه» ضد قهرمان و دارای وجههای منفی هم هستند، میتوان به مرد مورچهای، ددپول، ارو، موربیوس، پلنگ سیاه، کاپیتان مارول، شزم و حالا آدم سیاه اشاره کرد. به اینها بیفزایید فیلمهای ترکیبی و دارای چند قهرمان کمیک بوکی به طور همزمان مانند اونجرز، کاپیتان آمه ریکا، ایرون من و اتحادیه عدالت و البته فیلمهای ترکیبی دارای کاراکترهای منفی و دشمنان عمده قهرمانان فوق را که «جوخه خودکشی» بارزترین آنها بوده است. کار به جایی کشیده که ژوکر دشمن نخست و معروف «بت من» فرانژیزی مختص به خود را پیدا کرده است و آدم بدهای دیگری مانند ریدلر، پنگوئن و گربه سیاه نیز در حال پیمودن مسیری مشابه هستند.
دیگر نکته جالب مرتبط با «آدام سیاه» این است که کارگردانی را به جامه کولت سرا فرانسوی سپردهاند که اگرچه ید طولایی در ساختن فیلمهای اکشن و پرماجرا دارد و با امثال لوک بسون هموطن مشهورش و استاد اینگونه فیلمها و یا لیام نیسون ستاره ایرلندی سه گانه «Taken» همکاری کرده، اما پیش از این از وی در مقام کارگردان یک کار کمیک بوکی استفاده نشده بود. «آدام سیاه» از ۱۶ شهریور امسال به نمایش عمومی درآمده است.